انسان هاي مسلمان و مومن، آيات قرآن و كلام خدا را، محكم ترين كلام و يقيني ترين دليل و سند براي رشد و تعالي خود و جامعه خود تلقي مي كنند و آن را بي هيچ چون و چرايي قبول و بدان عمل مي كنند. در قرآن كريم اين معجزه جاودانه، پيامبر رحمت براي همه انسان ها، كه از آن در بين مسلمين به عنوان قانون اساسي و حق بشر براي جوامع بشري نام برده مي شود به موضوعات بسياري براي هدايت و رشد و تعالي و تكامل بشر اشاره شده است كه از آن جمله است، موضوع “كار و تلاش”.
قرآن كريم، در آيات منور خود، با صداي رسا، در طول تاريخ اسلام به عالم و آدم اعلام كرده است كه اي انسان ها بدانيد “براي آدمي جز آنچه خود انجام داده، نخواهد بود” يعني بقاي وجود و هستي آدمي “بودن” او، حيات مادي و معنوي، دنيوي و اخروي او، شخصيت و هويت او و بلكه همه چيز او منوط و وابسته به “كار و تلاش” اوست و لاغير و “هركس كوشش كند، فقط براي شخص خود كوشش كرده است” و “به سوي خود اوست و خدا البته بي نياز است”
و از اين دسته آيات، در قرآن بسيار است كه متعاقبا به برخي از آنها اشاره خواهدشد.
و اما، در قرآن از كلمات مترادف و هم معني “كار و تلاش” نيز فراوان ياد شده است: براي مثال: در قرآن از كلمه “عمل” با مشتقاتش 366 و كلمه فعل با مشتقاتش 107 و كلمه جهد با مشتقاتش 41 و كلمه سعي با مشتقاتش 30 مرتبه و كلمه “صنع” با مشتقاتش 30 مرتبه و ... استفاده شده است.
و نيز در قرآن كريم حدود 400 آيه در تشويق به “كار و تلاش” و بيان ارزش و اهميت “كار و تلاش” وارد شده است و همچنين، تعدادي از آيات منور قرآن كريم، درباره مشاغل پيامبران بزرگوار الهي است هرچند مسئويت خطير و اصلي همه پيامبران الهي، هدايت جوامع بشري بوده است و در اين راه با استفاده از شيوه هاي تربيتي ممكن و تحمل رنجهاي طاقت فرسا به تعليم انسانها پرداخته و دلسوزانه وجود خويش را وقف انسانيت نموده اند، اما آنها بر اينكه سربار ديگران نباشند، خود به “كارو فعاليت” مشغول بوده اند تا هم معاش خويش را تامين نمايند و هم ديگران را در اين مسير تشويق به “كار و تلاش” كنند، به همين جهت به مشاغل برخي از آنان اشاره مي شود. براساس برخي از آيات از جمله سوره هود، آيه 37، سوره قصص، آيه 27، سوره انبياء، آيه 80 و ... شغل حضرت نوح(ع) نجاري، شغل حضرت شعيب(ع) شباني و كارگري، شغل حضرت موسي(ع) شباني و كارگري، شغل حضرت داود(ع) زره سازي و آهنگري، شغل حضرت آدم(ع) كشاورزي، شغل حضرت ابراهيم(ع) كشاورزي و دامداري، شغل حضرت ادريس(ع) خياطي، حضرت يعقوب و ايوب(ع) كشاورزي و دامداري، شغل حضرت هود و صالح(ع) تجارت،شغل حضرت سليمان(ع) حصيربافي و حكومت، شغل حضرت عيسي(ع) نجاري و حضرت محمد(ص) تجارت و صيادي و شباني بوده است. باعنايت به آنچه نقل شد، انبياي بزرگوار الهي، براي گذران زندگي و تامين معيشت خويش هركدام به “شغلي” اشتغال داشته اند و همچنان كه گفته شد، قرآن كريم در آيات متعددي انسان را به “كار و كوشش” و “سعي و تلاش” توصيه و تشويق نموده است كه در ذيل به تعداد اندكي از آنها اشاره مي شود:
- ان سعيكم لشتي،(1) كه سعي و تلاش شما مختلف است ...
- و من اراد الاخره و سعي لها سعيها و هو مومن ...(2)
و آن كسي كه سراي آخرت را بطلبد و “سعي و كوشش” خود را براي آن انجام دهد، در حالي كه ايمان داشته باشد، سعي و تلاش” او (از سوي خدا) پاداش داده خواهد شد.
- و ان ليس للانسان الاما سعي ...(3)
و اينكه براي انسان بهره اي جز “سعي و كوشش” او نيست و سعيش بزودي ديده مي شود. او به نتيجه اش مي رسد. سپس به او جزاي كافي داده خواهد شد.
- كل نفس بما كسبت رهينه(4)، هركس در گروه اعمال خويش است.
- يوم تجد كل نفس ما عملت من خير محضرا(5)
روزي كه هركس اعمال نيكي را كه انجام داده حاضر مي بيند.
-... و ما التنهم من عملهم من شيء ...(6)
و از عمل آنها چيزي نمي كاهيم و هركس در گروه اعمال خويش است.
-... كل يوم هو في شان،(7) او هر روز در شان و “كاري” است.
- فاذا فرغت فانصب،(8) هرگاه از “كاري” فارغ شدي، به “كار” ديگري بپرداز.
- فاذا قضيت الصلوه فانتشروا في الارض ...(9)
آنگاه كه نماز (جمعه) پايان يافت، در پي “كسب وكار” روي زمين پراكنده شويد و از فضل و كرم خداوند نصيب و روزي طلبيد.
- ان اصحاب الجنته اليوم في شغل فاكهون.(10)
به درستي كه اهل بهشت در آن روز در كاري شادي كنان هستند.
- يا ايها الانسان انك كادح الي ربك كدحا فملاقيه.(11)
اي انسان، به درستي كه تو كوشنده اي (باتلاش و كوشش) به سوي پروردگارت مي روي، و او را ملاقات خواهي كرد.
-... من امن بالله و اليوم الاخر و عمل صالحا ... (12)
كسي كه به خدا و روز آخرت ايمان آورد و “كار نيك” انجام دهد، پس خوف و اندوهي بر او نخواهد بود.
- من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مومن ...(13)
هر مرد يا زني “كار شايسته” انجام دهد و مومن نيز باشد پس زندگي و حيات پاكيزه اي به او مي دهيم و به بهتر از آنچه “عمل” كند پاداش مي دهيم.
- و جعلنا هم ائمه ... و اوحينا اليهم فعل الخيرات ...(14)
آنها را پيشواياني قرار داديم كه به فرمان ما هدايت مي كردند و انجام “كارهاي نيك” و ... را به آنها وحي كرديم.
- والذين جاهدوا فينا لنهدينهم سبلنا ... (15)
و آنان كه در راه ما با جان و مال (تلاش و كوشش) كردند، محققا آنها را به راه هاي خويش هدايت مي كنيم كه خداوند هميشه با “نيكوكاران” است.
- من كان يريد العزه فلله ... و العمل الصالح يرفعه ...(16)
هر كه عزت خواهد، عزت يكسره خاص خداست، كلمات پاكيزه به سوي او بالامي روند و “عمل شايسته” كلام پاكيزه را بالامي برد و كساني كه در جهت بدي “عمل” مي كنند، عذابي سخت دارند و نيرنگشان نابودشدني است.
- من عمل صالحا فلنفسه ...(17)
هركس “عمل صالحي” انجام دهد به نفع خويشتن انجام داده و هركس “عمل بدي” انجام دهد، به ضررخويش كرده است و پروردگار تو بر بندگان ستم كننده نيست.
- الذي خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملاو هو العزيز الغفور.(18)
او كسي است كه مرگ و زندگي را آفريد تا شما را در بوته آزمايش قرار دهد كه كدام يك از شما از لحاظ “عمل” نيكوتريد و اوست كه صاحب عزت و آمرزنده است.
- و من يسلم وجهه الي الله و هو محسن ...(19)
هركس با اخلاص رويش را به سوي خدا كند و “نيكوكار” باشد، پس به تحقيق به دستگيره و ريسماني محكم متمسك شده است.
اندرزهاي لقمان حكيم به فرزندش در رابطه با كار و تلاش
لقمان حكيم كه خود از مصلحين بزرگ بشري است و حكمت را خداوند سبحان در قبال تفكر فراوان، عبوديت و بندگي، صفاي باطن، راستي گفتار، پرهيز از بيهوده گويي و حرام به او عنايت كرده است، در پندها و اندرزهاي گهربار خود، گويي نه تنها فرزندش را، بلكه همه ابناي بشر را در طول تاريخ و قرون و عصار پس از خود، مخاطب قرار داده و با انتقال حكمت هاي گرانبها و ارزشمند، آنان را با اسرار و رموز زندگي سالم آشنا ساخته و راه سعادت و كمال را به آنان نشان مي دهد.
و از آن جمله است بيانات و توصيه هاي حكيمانه او در ارتباط با كار و تلاش كه متعاقبا به برخي از آنها اشاره مي شود:
لقمان حكيم به پسرش فرمود:
- فرزندم برتو باد كه، از انتخاب كاري كه توان انجام آن را نداري هرچند پرفايده باشد بگذري.
- فرزندم، (دركارها) ميانه رو باش، نه ممسك و نه اسراف كننده.
- فرزندم، در كارهاي خود كمك مخواه مگر ازكسي كه در انجام حاجت و همراهي تو اجرت بگيرد.
- فرزندم، در كارها اضطراب مكن.
- فرزندم، هيچ كاري بي تدبير مكن.
- فرزندم، كار امروز را به فردا ميفكن.
- فرزندم، ناشمرده (نسنجيده) به كار مبر، كار شمرده كن.
- فرزندم، حنظل را خوردم و تلخي آن را چشيدم، اما چيزي را از فقر و ناداري تلخ تر نيافتم.
- فرزندم، با استعانت از كسب حلال بر فقر و ناداري فائق شو، زيرا هركس مبتلابه فقر شود به سه خصلت مبتلاگردد: خدشه در دينش ايجاد شده و عقلش ضعيف گشته و مروتش برباد مي رود و بالاتر از اين سه، اين است كه پيش مردم خوار و خفيف گردد.
.::به نقل از : http://pejvak.vcp.ir/?viewpost=h697d
