ابزار وبمستر

زهد بهره‌ور

زهد بهره‌ور

دسته بندی : مقالات

ارزش‌ها و نگرش‌ها، فعاليت‌هاي فردي و اجتماعي را تحت‌تأثير قرار مي‌دهند و فعاليت‌هاي افراد نيز اهداف سازمان اجتماعي را متأثر مي‌كنند.

بديهي است، بدون اعتنا به باورها و فرهنگ عمومي، حركت بهره‌وري سرعت نخواهد يافت. آداب و رسوم اجتماعي و ارزش‌هاي مورد تأكيد نظام اعتقادي از مسائلي است كه مي‌تواند حركت بهره‌وري را كند يا تند كند.

بسياري از ارزش‌ها و باورهاي اعتقادي مؤثر بر بهره‌وري، در صحنه اجتماعي حضور فعال نداشته و بسياري نيز حضور دارند، اما نه با نگرش صحيح و مورد تأكيد نظام اعتقادي؛ با اين تعبير گاه ممكن است حتي به ارزش‌ها موضوعات بهره‌ور، برچسب غيربهره‌ور الصاق شود.

بنابراين تثبيت ارزش‌هاي مؤثر بر بهره‌وري و همچنين تصحيح برداشت‌ها و نگرش‌ها نسبت به ارزش‌هايي كه بهره‌ورند، اما اذهان، نگرش صحيحي از آنها را استنباط نكرده و فعاليت‌ها را متأثر مي‌كنند، مي‌تواند از موضوعات قابل‌توجه بهره‌وري اجتماعي باشد.


***

هر حرکت اجتماعی (فرهنگی، اقتصادی، سیاسی)، برای دستیابی به هدف، هماهنگی همه حوزه‌های اجتماعی را طلب می‌کند. ناهماهنگی، امکانات و سرمایه‌های مادی و انسانی را اتلاف و حرکت به سمت غایت را ممتنع می‌کند. حرکت اقتصادی، از حوزه‌های سیاسی و فرهنگی تأثیر پذیرفته و متقابلاً آنها را متأثر می‌سازد؛ از این‌رو هماهنگی و تخصیص صحیح امکانات و منابع در این سه حوزه، حرکت کارآ به سمت غایت هر جامعه را ممکن می‌سازد. این نگرش که الگوهای توسعه اقتصادی مطرح شده در جهان امروز، در تضاد با تعالی انسان تعریف شده نظام اعتقادی است و با جایگزین کردن  انسان اقتصادی به جای اقتصاد انسانی، روند توسعه اقتصادی را متأثر می‌کند و این ناسازگاری باورهای فرهنگی با توسعه اقتصادی، از عوامل مؤثر بر سرعت توسعه اقتصادی تلقی می‌شود. بنابراین حرکت توسعه اقتصادی در راستای تعالی انسان و بر محوریت اقتصاد انسانی - که از دغدغه‌های کنونی انسان امروز شده است- و همچنین تصحیح باورهای فرهنگی و آموخته‌های غیرمنطبق با نظام اعتقادی و ناسازگار با توسعه اقتصادی، برای نیل به توسعه اقتصادی، لازم است. «دنیا» و جایگاه واقعی آن در نظام اعتقادی، ازجمله این باورهای فرهنگی است. باورهای افراط و تفریط‌گونه در توجه به «دنیا»، از مسائلی است که بحث مستمر برای نگرش صحیح به این موضوع را می‌طلبد.

دنیادوستی مفرط و قربانی شدن تمام فضایل و خلق‌وخوی بشری در گرایش به تجلیات «دنیا» و درنهایت از خودبیگانگی انسانی یا برعکس، رهبانیت و عزلت‌گزینی و محرومیت از مواهب و نعمات هدیه شده در دنیا؛ در دو سوی این باور قرار دارند و رفتار منطبق بر خود را سبب می‌شوند که نه بر باور صحیح توصیه شده نظام اعتقادی و نه سازگار با توسعه اقتصادی است. بنابراین تفهیم صحیح جایگاه «دنیا» و موضوعات مرتبط با آن در حرکت توسعه اقتصادی، از موضوعاتی است که ضرورت خود را هرچه بیشتر آشکار کرده و همت اندیشمندان را استمداد می‌جوید.

زهد، از موضوعاتی است که تبیین جایگاه شایسته‌اش از نظر اعتقادی و ایجاد باور صحیح اجتماعی و درنهایت رفتار صحیح متکی بر آن، برای توسعه اقتصادی لازم به‌نظر می‌رسد. به جهت این ضرورت، بررسی رفتار زاهدانه و بهره‌وری در این نوشتار مدنظر قرار گرفته است.

بهره‌وری

به‌طور طبیعی همه افراد درصددند از موجودی‌ها و دارایی‌های خویش، برای رسیدن به هدف مورد نظر خود بهترین استفاده را بکنند و حداکثر استفاده از امکانات، زمانی به‌وقوع خواهد پیوست که فعالیت‌های فرد برای تحقق هدف، هماهنگ شود.

به عنوان مثال، برای یک تغذیه مطلوب، سعی خواهد شد درآمد، به مصرف کالایی اختصاص یابد که هم نیازهای لازم بدن را فراهم آورد، هم از طعم خوشایند برخوردار و هم با جهاز هاضمه فرد سازگار باشد و اگر چنین شود، فرد بهترین استفاده را از صرف هزینه، برای تغذیه مورد لزوم برده است. بنابراین این فعالیتی که برای رفع گرسنگی و بدون تأثیر سوء بر فعالیت‌های دیگر اجزای بدن صورت می‌گیرد و حداکثر استفاده از امکانات است، رفتاری بهره‌ور تلقی می‌شود.

در مثال بالا اگر تغذیه مربوط در هنگام مسابقه یک ورزشکار در نظر گرفته شود و پیروزی او در مسابقه مدنظر باشد، رفع گرسنگی، هدف اولیه، اما تغذیه مناسب برای تحمل شرایط مسابقه، هدف ﻧﻬایی منظور می‌شود که آن را غایتمندی فعالیت می‌نامیم. مشتری‌مداری در کسب‌وکار رقابتی، هدفی اولیه برای غایتی به نام حداکثر سود بنگاه است. بنابراین «سه» مشخصه بارز برای بهره‌وری از این مثال قابل استخراج است:

الف) هدفمندی یا غایتمندی(1) (رفع گرسنگی) و (پیروزی در مسابقه)؛  ب) کارآیی (حداکثر استفاده از امکانات)؛  ج) سازگاری (بدون تأثیر سوء بر فعالیت‌های دیگر).

هر چند بهره‌وری به‌طور غالب در ادبیات اقتصادی معمول است، اما این سه مشخصه را می‌توان در تمام فعالیت‌های فردی و اجتماعی بررسی کرد. در فعالیت‌های اقتصادی، بهره‌وری با شاخصی به نام ستاده به داده بررسی می‌شود. اگرچه کسر یادشده، شاخصی برای مقایسه بهره‌وری فعالیت‌ها یا یک فعالیت، در سری زمانی است، اما به‌طور تلویحی سه مشخصه نام برده شده، از آن قابل استخراج است:

هر ستاده‌ای برای تحقق و دستیابی به هدف و غایتی موردنظر ایجاد می‌شود، در غیر این صورت فعالیتی انجام نخواهد شد (غایتمندی)؛ منطقی است، برای هر فعالیت از داده‌ای استفاده شود که نسبت به هر داده دیگر – با توجه به هزینه – بیشترین ستاده را ایجاد کند (کارآیی)؛ بدیهی است دسترسی به بیشترین ستاده در یک فعالیت، نباید موجب کاهش یا انحراف ستاده فعالیت‌های دیگر شود (سازگاری). بنابراین، فعالیتی بهره‌ور است که می‌توان سه مشخصه غایتمندی، کارآیی و سازگاری را در آن اثبات کرد.

برای بهره‌وری با رفتار زاهدانه باید اثبات شود که:

 - فعالیتی که براساس خوی زاهدانه انجام می‌شود، غایتمند است.

- فعالیتی که براساس خوی زاهدانه انجام می‌شود، کارآ است (یعنی همان فعالیت اگر با خوی غیرزاهدانه انجام شود، ستاده کمتری را نتیجه می‌دهد).

- فعالیتی که براساس خوی زاهدانه انجام می‌شود، بر بهره‌وری فعالیت‌های دیگر اثر سوء نخواهد داشت.

فرض

فرض این نوشتار، رفتار و فعالیت‌های زاهدانه انسان موحد است.

زاهدی و غایتمندی

از امام صادق(ع) روایت است: «ترک هرآنچه که تو را از یاد خدا به خویش مشغول دارد و افسوس نخوردن بر این ترک، زهد است» و همچنین از امام سجاد(ع) نقل است: «همانا تمام زهد در یک آیه از کتاب خدای عزوجل آمده است: «بر آنچه از دست رفته، افسوس نخورید و بر آنچه به شما رسیده، شادی نکنید».(2)

زهد، همانا غمگین نشدن بر ازدست‌رفته‌ها و ترک داشته‌های غفلت‌زا است. بی‌اعتنایی به دنیا است؛ زیرا افسوس به رفته‌ها و اعتنا به داشته‌ها، حب دنیا است، نه محبت به خدا و این حب، مشغول شدن به مخلوقات است، نه خالق.

نتیجه اول: زاهدی، نه بی‌اعتنایی بر فقر محنت‌زا است؛ زاهدی، بی‌اعتنایی به دنیای غفلت‌زا است.

دنیای غفلت‌زا ؟

دنیا، نه طبیعت زیبا و روح‌افزا است، و نه هستی بهت‌افزا است؛ وحی خداوندی است که «دنیا عبارت از بازی و هوس‌رانی و آرایش و فخرفروشی بر یکدیگر و کثرت‌طلبی در ثروت و فرزند است ]و این دنیا[ همچون بارانی ]است[ که گیاهان از آن رسته، کافران را به شگفتی وامی‌دارد، اما آن گیاهان سپس خشک و زرد و فرو ریخته شوند، ]ناپایدارند[ و زندگانی ]این[ دنیا جز متاعی فریبنده نیست.»(3)

مشخصه بارز چنین دنیایی، فریبندگی و ناپایداری است و مصداق آن برتری‌طلبی‌ها و ارزش‌های کاذب فردی و اجتماعی اعتباریافته بشری است. تأکید بر ریاست، قدرت و دولت؛ ملکیت و مکنت و خود را در استتار آنها نمایاندن و فخر فروختن؛ پیدایی یاوگی و بیهودگی خیال بر بازیچه‌ای غفلت‌زا است. امام زاهدین می‌فرماید: بر این دنیا باید «به‌گونه اعراض‌کنندگان و دوری‌گزیدگان نگریست»(4) زیرا این سرا، «سرایی است که اول آن رنج و آخر آن نیستی است»(5) و حرص بر این نیستی و بیهودگی، اشباع‌پذیر نیست، چراکه «کسی که در تحصیل آن بکوشد، به آن نمی‌رسد،»(6) چون «دنیا همچون آب دریا است که با نوشیدن بیشتر آن تشنگی فرد افزون شود تا اینکه او را هلاک گرداند.»(7) و «کثرت داشته‌ها شما را نفریبد، زیرا بهره شما از کثرت موجودی‌ها بسیار اندک است.»(8) استمرار برتری و فخرفروشی با داشته‌ها، خود منوط به استمرار زیاده‌خواهی و افزونی داشته‌ها است -زیرا دست بالای دست و فخر بالای فخر بسیار است- و این حکایت سر در بی‌ﻧﻬایت و غوطه‌خوردن در بیهودگی آمیخته با اضطراب و دغدغه دایمی است و «آسودگی در آن یافت نشود و اهلش در آماج تیرهای شداید و بلایا هستند» (9) و اگر بر چنین ارزش‌های کاذب به نام دنیا، زهد نورزیم، دنیا بر ما همچون پیشینیان زهد خواهد ورزید و همه آن کثرت‌ها به فترت تبدیل خواهد شد و «این دنیا همان مسیری است که قبل از شما نیز بر آن گذشته‌اند.»(10) بنابراین تلاش برای دستیابی و بهره‌مندی از مواهب هستی، مقبول است، اما هویت خود را در یافته‌ها و دستاوردهای دنیایی تجلی دادن، مغبون است.

آنگاه که مخلوق اعتبار یافته فرد، خدای او می‌شود، در واقع او خصلت‌های رذیله خود را ستایش می‌کند و هدف از تلاش، پاسخ مثبت به ساخته‌های اعتباری داده شده - خدای مصنوع- خویش است. ذهن و دل‌مشغولی به دنیا، معاوضه بندگی خدا با بندگی دنیا است و بندگی دنیا انحراف از جهت غایت موحدان و خالق حقیقی است.

نتیجه دوم: زاهدی، رفتاری مصونیت‌زا است که فعالیت‌ها را از جهت غیرغایی حفظ می‌کند و غایت‌مداری را در فضای زیست فردی و نظام اجتماعی (فرهنگی، اقتصادی و سیاسی) سیطره می‌دهد.

آیا فعالیت‌های عاری از خوی زاهدانه، کارآ است و بهترین نتیجه- ستاده- را حاصل می‌کند؟

برای اثبات کارآیی فعالیت‌ها با خویی زاهدانه از برهان خلف استفاده می‌کنیم. نبود خوی زاهدانه یعنی اعتنا به دنیا، یعنی توجه به جاه، مقام و ثروت...، در این صورت بدیهی است در مقابل پرسش شما کیستی؟ پاسخ افراد، با نشانه‌های دنیایی من رئیس، ثروتمند، دارای محفوظات علمی مدیرعامل کارخانه، پیمانکار دو هزار دستگاه، مدیری با سود 200 درصدی و... خواهد بود و هرچه مرتبه ریاست و ملکیت بالاتر، ارزش فردی و اجتماعی خود را نیز فزون‌تر می‌داند، بنابراین «من» بدون مقام و ثروت خود، هویت دیگری نداشته و از ارزش اجتماعی اعتباریافته برخوردار نخواهد بود، چراکه‌ اعتنا به دنیا، اگر هویت هنجارهای اجتماعی شود، فرد، با ارزش‌ها و عناوین معتبر شده دنیایی، شناخته می‌شود و عزت، شهرت و احترام می‌یابد. بنابراین نقص‌های درونی و شخصیتی، با کسب و تأکید بر ارزش‌های دنیایی هر اجتماع، جبران خواهد شد و سبقت‌جویی، حرص و طمع برای یافتن و تصاحب هرچه بیشتر و فزونی این چنین دنیایی، از عادات طبیعی رفتارهای اجتماعی می‌شود و هویت تکاثرطلبی برای نمود برتری و اهمیت خود در اجتماع، محوریت می‌یابد. بنابراین این فزون‌خواهی و شهوت دنیاطلبی برای خودنمایی و شهرت، آمیخته با عوارض طمع، ترس و حقارت ممتد(11) و مستمر بر تحرکات و فعالیت‌ها خواهد بود و در ﻧﻬایت هویت رفتاری جامعه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد.

نتیجه سوم:

- نبود خوی زاهدانه منجر به حب جاه، مقام و ثروت خواهد شد و این حب و اعتنا، با عوارض طمع، ترس و حقارت مستمر همراه است و فعالیت همراه با ترس و طمع و حقارت، بر بازده فعالیت‌ها تاثیر منفی خواهد داشت. بنابراین فعالیت‌هایی که با خوی زاهدانه انجام گیرد، به واسطه تهی بودن از صفاتی که بر فعالیت‌ها اثر منفی می‌گذارند، ستاده بیشتری داشته و در نتیجه بازده و کارآیی فعالیت، بالاتر خواهد بود.

- رفتارهای غیرمنتظم به خوی زاهدانه، سجایای اخلاقی‌ای همچون شجاعت، سخاوت و صراحت را از صحنه فعالیت‌های اجتماعی می‌زداید و تملق و زبونی؛ حسد و نفاق؛ تعدی و عداوت را می‌نمایاند و این، جانشینی آفت‌ها، بر توان‌زایی فعالیت‌ها است.

اثرات اجتماعی اعتنا به دنیا

رفتار و فعالیت‌های غیرزاهدانه و با انگیزه اعتنا به جاه و مقام و ثروت و قدرت... همواره جامعه را در تزاحم، تقابل و تحاسد قرار داده و یگانگی و وحدت اجتماعی را خدشه‌دار می‌کند و کارآیی اجتماعی در معرکه و نبرد خصلت‌ها و خوی‌های ناشایسته غالب بر فعالیت‌ها، فرسایش می‌یابد.

اعتنای همراه با رنج دائم، زیبنده عقل سالم نیست؛ آنکه به دنیا دست می‌یابد، محسود و مورد عداوت و در شعاع مکر و حیله و آنکه از دنیا کامیاب نمی‌شود، مورد زبونی و مذمت دیگران است. در جامعه بیمار به اعتنای دنیا، مداحی و ثنای صوری و تصنعی، ﻧﻬادینه می‌شود، چراکه کامیابی یا بقا بر بهره‌مندی، از مجرای چاپلوسی و تملق قدرتمندان، ثروتمندان و مقام‌داران به دست می‌آید.

اگر جامعه‌ای با اعتنا به دنیا، جاه‌داران و مقام‌داران را ارج ﻧﻬاد و والا داشت، هر فرد برای مصونیت از نقصان داشته‌ها، باید به مقام و جاه بالاتر و...، احترام گذاشته و این احترام نه به واسطه شخصیت حقیقی و جوهره درونی افراد، بلکه به نسبت سطح جاه و مقام داشته‌های دنیایی است. بنابراین شرارت و ناامنی افراد نسبت به یکدیگر و بحران بی‌اعتمادی، از ماهیت انفکاک‌نا‌پذیر جامعه با اعتنا به دنیا ناشی می‌شود؛ اما بی‌اعتنایی (همراه با جهد و کوشش) در دنیا؛ توانایی‌ها و استعدادهای افراد را- به جای متوسل شدن به ابزارهای تخریب اجتماعی و فردی جهت کسب جاه و مقام و ثروت دنیا- بارور می‌کند و تعالی می‌دهد تا از ظرفیت‌های موجود، حداکثر استفاده شود و از جوهره درونی خرج کند. بنابراین خوی زاهدانه مجرای کارآیی فردی و اجتماعی است.

نتیجه چهارم:

- بی‌اعتنایی به جاه و مقام و قدرت؛ مسئولیت، صراحت، صداقت، لیاقت و احترام به حقوق جامعه و سازمان را روش مدیریتی مدیران خواهد کرد.

- فقدان خوی زاهدانه سبب صفت‌هایی است که توان انسانی را برای ستاده مطلوب فردی و اجتماعی کاهش داده و از ویژگی‌های کارآیی، تهی می‌کند.

آیا هماهنگی و اثر سوء نداشتن فعالیت‌ها بر یکدیگر در خوی زاهدانه تحقق می‌یابد؟

الف) ریا و تظاهر می‌تواند خود را در پوشش زهد استتار کند. ترک و بی‌اعتنایی به کوچک‌ها و ریزه‌ها در سطوح پایین دنیا، برای دستیابی به سطوح بالا و بزرگ را نمی‌توان مردود دانست. زمانی که حسن‌های اخلاقی پسندیده است، دنیاخواهان، چه بسا خود را در ظاهر، به این حسنات آرایش کنند تا مقبول جامعه واقع شوند و این جلوه‌گری نیز خود دنیامدارانه است و غیراصیل که فعالیت‌ها را تحت‌تأثیر سوء قرار خواهد داد، بنابراین ترک خدامدارانه براساس «أَفضَلٌ الزّهدِ إخفاءُ الزُّهدِ: نیکوترین پارسایی و زهد، پنهان داشتن آن است»(12) چراکه زهد آشکار را نمی‌توان عاری از ریا و خودنمایی دانست. بنابراین زهد آرایش شده بر خوی‌های ناکارآ، فعالیت‌های ناکارآ را نتیجه خواهد داد که آن فعالیت نه تنها زاهدانه نیست، بلکه عینیت دنیامدارانه است.

ب) هرچند زهد، بی‌اعتنایی و بی‌رغبتی به دنیا است، اما استفاده و برطرف نکردن احتیاجات مادی نیست، و زهد در سطوح بالاتر و عمیق‌تر، استفاده و بهره‌مندی اندک برای مصونیت از لغزش در تعلق به امور مادی است، چراکه بهره‌برداری زیاد، تحریک به‌رغبت دنیا تلقی می‌شود، از این‌رو زاهدان، از دنیا، حد کفاف و آنچه که برای زیستن معمول است را کافی می‌دانند، بنابراین تعلق به فزونی از دنیا منع می‌شود و تلاش برای دستاوردهای بیشتر، اما مصرف، در حد احتیاج، مقبول خواهد بود که این، خود حرکت صعودی و سیر معنوی انسان را تسریع خواهد کرد، بنابراین آثار زهد این خواهد بود که بازدهی فرد برای اجتماع فزونی خواهد یافت و مصرف او از دستاوردهای مادی در حد ضرورت و کفایت می‌شود. بنابراین آثار زهد در این سطح، کوشش در جهت هرچه بیشتر به دست آوردن نعمات- تحت سیطره حلال خداوندی- و ایجاد مازاد بیش از حد ضروری و احتیاج، برای جامعه است. تولید، هرچه بیشتر، اما مصرف در حد ضرورت خواهد بود. مصرف در حد کفاف ایجاب می‌کند، مازاد درآمد به بازار سرمایه یا به دیگران داده شود؛ با ارائه مازاد فرد به فرد دیگر، مطلوبیت هر دو افزایش می‌یابد، چراکه نفر اول با رد این مازاد به دیگری، یک حظ و مطلوبیت معنوی به واسطه سیر در غایت و تعالی خود می‌برد (اگرچه مطلوبیت با مقوله کمی، سنجش و موضوعی ذهنی تلقی می‌شود و اگر رفتار عقلایی فقط در حوزه مادیت منحصر نشود)؛ به هر حال آثار و نتیجه رفتاری براساس این خصلت، به‌طور ملموس و کمی به افزایش رفاه اقتصادی جامعه منجر خواهد شد. در بعضی تئوری‌ها، عنوان می‌شود مصرف افراد علاوه‌بر درآمد جاری، تابع شرایط و موقعیت اجتماعی و محیط زندگی آنها است و فردی که درآمدش از حد متوسط افراد پیرامون زندگی او کمتر است، از میل متوسط مصرف بالایی به جهت تطبیق خود با سطح زندگی و موقعیت بالای اطرافیان، برخوردار است، یعنی فرد به واسطه اعتنا به شهرت، منزلت و تشخص اجتماعی سعی می‌کند، در سطح زندگی همسایگان خویش مصرف کند. مصرف، تابعی از شهرت‌طلبی و تظاهر و مطرح بودن در جمع و ارضای خواسته‌هایی است که به‌طور مصنوعی تحریک شده‌اند. مصرف برای ملکیت، حیثیت و اعتبار بخشیدن به مالک، نه ضرورت، تحقق می‌یابد. اشیای تجملی، خانه با امکانات غیرضروری و بلااستفاده، و تغذیه انتخاب شده، نه برای تقویت و احتیاج، بلکه از «مد»، متأثر است که عوارض شخصیتی، اجتماعی و اقتصادی این کنش رفتاری را، نمی‌توان منتفی دانست.

اما خوی زاهدانه، این پیروی و تقلید مصرفی را جایز ندانسته و مانع بالا بودن میل متوسط مصرف به واسطه چنین دیدگاهی به موقعیت اجتماعی و زندگی می‌شود که در نتیجه تنظیم مصرف با حقایق زندگی نه با تظاهر، مطابقت خواهد داشت و مصرف معقول در اقتصاد کلان جامعه را القا خواهد کرد و در ﻧﻬایت پیش‌بینی سلامت و رفاه اقتصادی و اجتماعی از نتایج آن است.

بدیهی است الگوی مصرف در حد کفاف، الگوی تولید را نیز متأثر خواهد کرد و تقاضا، بر کالاهای ضروری متمرکز خواهد شد که علاوه‌بر افزایش سطح زندگی درصد بالایی از جمعیت، با توجه به اتکای زیاد تولید کالاهای ضروری به منابع انسانی و مادی داخلی، پیش‌بینی کاهش واردات و افزایش اشتغال را دربردارد، همچنین به سبب تأثیر آن بر توزیع مجدد درآمد، بهره‌وری درصد بالایی از جمعیت را به واسطه تغذیه، آموزش و... مناسب‌تر افزایش داده و رشد سریع‌تر و انگیزه روانی، مشارکت جمعی و زدودن اغتشاش، یأس و عدم عزت‌نفس، در روند توسعه اقتصادی را سبب خواهد شد.

نتیجه پنجم:

زاهدی، خوی و رفتار نتیجه شده قوه عقلانی است که از مجرای پی بردن به فقر وجودی و ذاتی انسان، غنا و بی‌نیازی روحی و شخصیتی به هرچه غیر خدا را پدیدار می‌کند، و فهم و باور این فقر وجودی و در تعاقب آن غنای شخصیتی، تلاش حداکثری و برداشت حداقلی در دنیا را نتیجه خواهد داد.

نتیجه ﻧﻬایی:

- خوی زاهدانه چون هدف ﻧﻬایی فعالیت‌ها را از دنیا تغییر داده و خدامحوری را بر فعالیت‌های انسان موحد استیلا می‌دهد، غایتمند است.

- فعالیت همراه با خوی زاهدانه، چون از صفاتی که کارآیی را کاهش می‌دهد، مصون است، کارآ تلقی می‌شود و هرچه خوی زاهدانه قوی‌تر باشد، کارآیی فعالیت‌ها فزون‌تر خواهد بود.

- خوی زاهدانه چه به واسطه سلبی و چه به واسطه ایجابی، سازگاری و هماهنگی در فعالیت‌ها ایجاد می‌کند. یکسری انگیزه‌های ناکارآ را مانع می‌شود (ریا و تظاهر) و یکسری انگیزه‌های کارآیی را افزایش می‌دهد (تکاپو و تلاش، مصرف در حد کفاف) که هر دو موضوع موجب افزایش کارآیی فعالیت‌های‌زاهدانه است.

- کارآیی و سازگاری، در فعالیت‌ها با خوی زاهدانه، از آمیختگی خاصی برخوردار است، زهد مانع آثار و خصلت‌های سوءفعالیت‌ها بر یکدیگر شده، سبب افزایش بازده و کارآیی است که خود، سازگاری و هماهنگی فعالیت‌ها را نشان می‌دهد و در حقیقت، هماهنگی و سازگاری فعالیت‌ها، کارآیی کل را افزایش می‌دهد.

- زهد، خوی و رفتار است، بنابراین همه فعالیت‌های شخص را متأثر می‌کند، از این‌رو تأثیر این خصلت بر بهره‌وری تمام فعالیت‌های فردی و اجتماعی می‌تواند در نظر گرفته شود.

پی‌نوشت‌ها

1- در ادبیات بهره‌وری، این موضوع به اثربخشی مصطلح شده است.

2- اصول کافی، ج ٣، کتاب کفر و ایمان؛ قرآن کریم سوره حدید (۵٧)، آیه ٢٣

3- حدید آیه ٢٠

اِعلَمُوا انّما الحیوة الدُّنیا لَعِبٌ و لَهوٌ و زینةُ و تفاخُرٌ بَینَکُم و تَکاثُرٌنیِ الاَموال وَ الاَولاد کَمَثَلَ غَیثِ اعجَبَ الکُفّارَ نَباتُةٌ ثمّ یَهیجٌ فَتَریهُ مُصفَّرا ثُمَّ یَکُونُ حُطاماً و فیِ الاخِرَةِ عذابٌ شدیدٌ وَ مَغفِرَةٌ مِنَ اللهِ و رضوانٌ و مَا الحَیوةٌ الدُّنیا الّا متاعُ الغُرور

4- ﻧﻬج‌البلاغه خطبه ١٠٢

5- ﻧﻬج‌البلاغه خطبه ٨١

6- ﻧﻬج‌البلاغه خطبه ٨١

7- امام صادق(ع)، اصول کافی ج ٣، کتاب ایمان و کفر

 مثلٌ الدنیا کَمَثَل ماءِ البَحرِ کُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانٌ ازدادَ عَطَشاً حَتّی یَقتُلَهُ.

8- ﻧﻬج‌البلاغه خطبه ١٠٢

9- ﻧﻬج‌البلاغه خطبه ٢١٧

10- مأخذ ٩

11- طمع ممتد

زمانی که ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی براساس داشته‌های دنیایی- مقام، جاه، ثروت، قدرت...- شکل گیرد، طمع افراد جهت کسب هرچه بیشتر اعتبارات دنیا تجلی می‌یابد؛ چراکه برتری افراد، در فزونی این داشته‌ها است و این احتیاج توقف یا اشباع‌پذیر نیست. زیرا هر فرد، افراد دیگری را مشاهده خواهد کرد که داشته‌هایی بیش و عزت و شهرت و منزلتی برتر از او دارند. بنابراین این انباشتگی مادیات، سیر در بیﻧﻬایت خواهد داشت و برای کسب آن، استفاده از همه ابزارها و مجراها، توجیه‌پذیر می‌شود و هرگونه مانع برای دستیابی به این انباشتگی، ملعون و موجب خشم و پرخاشگری است، و طماعی دنیا در تضاد با سجایای اخلاقی‌ای همچون شجاعت، سخاوت و صراحت است.

از آثار بدیهی اعتنا و دستیابی به داشته‌های بیشتر دنیایی، طرد رقیب با انواع حربه‌ها، تملق، دورویی، نفاق، دروغ، حسد، زبونی، تعدی، عداوت، قوم‌مداری و عصبیت، کینه‌توزی و احساس فقر مستمر خواهد بود و این اعتنا به روش مدیریتی مستبدانه منتهی می‌شود که خودمحوری، نادیده گرفتن، تحقیر و تمسخر دیگران و تمسک به یافته‌های غیرمنطقی برای نمود برتری و اقتدار، مورد پسند واقع خواهد شد، و به هر حال عارضه این رویه اگرچه شاید در کوتاه‌مدت هویدا نشود، اما در بلندمدت شیرازه ساختار و رفتار و کارآیی سازمان را از هم خواهد گسیخت.

ترس ممتد

بدیهی است زمانی که داشته‌های دنیایی، اعتبار فرد تلقی شود، هرگونه نقصان و فقدان در داشته‌ها، کاستی اعتبار شخص است و بنابراین داشته‌های دنیایی همواره، همراه با ترس و با دغدغه نقصان و از دست دادن، آمیخته و فزونی داشته‌ها با فزونی اضطراب و بی‌قراری توأمان است. سقوط از مقام و موقعیت اجتماعی، ورشکستگی، از دست دادن ثروت،... موجب دلسردی و سرخوردگی و تزلزل شخصیت می‌شود که خود باعث فقدان اعتماد به نفس و احساس ضعف و بیهودگی است و برای عده‌ای بزهکاری و اعتیاد، شیادی و حس انتقام و برای عده‌ای دیگر حزن مفرط و انتحار روانی و طلب ترحم را به‌دنبال خواهد داشت.

حقارت ممتد

اعتنا به داشته‌های دنیایی و اعتبار یافتن این داشته‌ها، با کم‌داری، محرومیت و دست‌نایابی نیز همراه است و هر احساس کمبود (که این کمبود نیز ممتد و مستمر خواهد بود، چراکه دارنده بیشتر و برتر، احساس کمتری را تلقین می‌کند)، عامل گره روحی و حقارت ممتد نیز می‌شود. هنگامی که جاه، مقام، ثروت و قدرت، کمال و مطلوب و سعادتمندی تصور می‌شود، کرنش، کوچکی و حقارت در محضر توانگران صاحب مال، قدرت، جاه و بیشترداران، همیشگی و پایدار است.



Share

موضوعات

آمار وبلاگ و پیام صوتی

تعداد بازدید : 562323
تعداد نوشته ها : 136
تعداد نظرات : 12
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 562323
تعداد نوشته ها : 136
تعداد نظرات : 12
ADS

پیام مدیر

لوگوی ما

لوگوی دوستان

سایر امکانات

X