اجراي استراتژي كارگر ايراني، توليد ايراني
اجراي استراتژي كارگر ايراني، توليد ايراني
اهميت نقش كارگر در روند توسعهي كشورها به گونهاي است كه يك روز را در تقويم جهاني به خود اختصاص داده است. كارگر ايراني اما در جبههي جهاد اقتصادي، همواره به عنوان پيش گام ايفاي نقش نموده تا چرخ توسعهي ايران از حركت باز نماند.
1- كارگر ايراني به عنوان سرمايهي انساني در فرآيند توليد كالا و خدمات، علاوه بر ايجاد ارزش افزودهي اقتصادي، تلاش ميكند تا فرهنگ غني ايراني- اسلامي كار شايسته را در فرآيند توليد نهادينه كرده و از اين راه با استفادهي بهينه از ساير عوامل توليد، بهرهوري اقتصادي و در نهايت توليد كالاي يك جامعه را ارتقا بخشد. در حوزهي جهاد اقتصادي، كه استيلاي اجانب از راه اعمال انواع تحريمها، محدوديتها و موانع موضوعيت يافته و به طور دايم بيشتر ميشود، اين كارگر ايراني است كه با همكاري نهادهاي تحقيق و توسعه، تلاش خواهد نمود تا كشور را از وابستگي به محصولات بيگانگان بينياز سازد. حجم عظيمي از نوآوريهاي تكنولوژيك كه در سالهاي اخير به وقوع پيوسته شاهد اين مدعا است.
2- ارتباط ارگانيك و سه جانبهي كارگر- كارفرما- دولت در حوزهي روابط كار بايد به گونهاي باشد كه همواره بين سه رأس اين مثلث يك هم افزايي سيستمي وجود داشته باشد به نحوي كه اين سه جز يكديگر را تقويت نموده تا از حاصل آن بتوان توليد و خدمت كيفيتري را انتظار داشت. در اين ميان اما، اصلاح و بهبود فضاي كسب و كار در كنار اصلاح و بهبود قانون كار از جمله ضرورتهايي است كه بيشتر از گذشته و به ويژه در فضاي جهاد اقتصادي توجه به آن احساس ميشود. بدون ترديد نهاد كارفرمايي بدون داشتن يك نهاد كارگري توسعه يافته، نخواهد توانست توليد و خدمت رقابتي را در مواجهه با دنياي داخل و خارج عرضه نمايد. عكس اين مسأله نيز صادق بوده لذا داشتن نهادهاي كارفرمايي و كارگري توانمند لازم و ملزوم يكديگر بوده و در كنار اين دو مؤلفه، اين دولت توسعهگرا خواهد بود كه با تنظيم و برقراري روابط دو جانبه، تسهيل در فرآيند توليد را موجب خواهد شد.
3- طبق احكام و مواد قانون برنامهي توسعه، مقرر شده كه ايران رشد 8 درصدي اقتصادي را تجربه كرده تا از رسيدن به آرمانهاي سند چشمانداز عقب نماند. در اين ميان بخش قابل توجهي از اين رشد 8 درصدي، به رشد حاصل از بهرهوري عوامل توليد اختصاص يافته است. يك قسمت از بهرهوري عوامل توليد، بهرهوري نيروي كار ميباشد كه كارگر ايراني در پيشاهنگ آن قرار دارد. آموزشهاي قبل از انجام كار از يكسو و آموزشهاي حين انجام كار، ميتواند اين مهم را امكانپذير نموده و مهارت و تخصص كارگران را افزايش دهد. تجربهي كشورهاي با رشد اقتصادي بالا همچون چين، مؤيد اين نكته است كه در كنار استفاده از فنآوريهاي بالا، بهرهوري كارگران چيني بسيار بالا بوده به نحوي كه توانستهاند با توليد محصولات متنوع، اقتصاد جهاني را به چالش دعوت كن
4- استراتژي كارگر ايراني- توليد ايراني از منظر تئوري بازيها يك استراتژي برد- برد ميباشد، به نحوي كه با عملياتي نمودن اين راهبرد، هم كارگر و هم توليد ايراني در جايگاه بهتر و والاتري قرار خواهند گرفت. در فضاي جهادي جهت حفظ و صيانت از توليد داخلي، اين كارگر ايراني است كه با تمام كمبودهاي تكنولوژيك توانسته است توليد داخلي را حفظ و سپس ارتقا بخشد. استفادهي منطقي از استراتژي جايگزيني واردات يعني جايگزين كردن توليد داخلي به جاي محصولات وارداتي، ضمن آنكه منجر به جلوگيري از خروج ارز از كشور شده، ميتواند به بهبود فضاي اشتغال و كاهش بيكاري بيانجامد. با اتخاذ تدابير صحيح رقابتي ميتوان، به تدريج محصولات داخلي را با تلاش كارگر ايراني در فضاي جهاني معرفي نمود كه در اين صورت نام كارگر ايراني به عنوان يك برند و نشانهي معتبر از جايگاه ويژهاي در دنيا برخوردار خواهد شد. در آن صورت ميتوان از انتقال و صدور فرهنگ ايراني – اسلامي نيز صحبت به ميان آورد.
به نقل از: tabaar.com