ما و اقتصاد نفتي
اقتصادهاي نفتي مانند ايران بايد بسيار جدي به سوي توليد مستقل از منابع نفتي حركت كنند و از وابستگي خود به درآمدهاي نفتي بكاهند. اتفاقاً درآمدهاي بدون زحمت نفتي مانعي است كه موجب استغناء مديران اجرايي كشور از شكوفايي ديگر ظرفيتهاي توليد و درآمد ملي ميشود. در صورت كاهش سهم نفت، انتظار ميرود اهتمام مديران براي بالفعل كردن ديگر ظرفيتهاي توليدي و استفادهي بهينه از منابع موجود افزايش يابد.
نتيجهي مستقيم اين نكته عبارت است از پي بردن جامعه به جايگاه ارجمند تلاشگران عرصهي توليد. متأسفانه از ديرباز نگاه جامعه به صاحبان فعاليتهاي توليدي، بيشتر به سوي مذمت توليدكننده و سرمايهگذار گرايش داشت. به همين جهت نه مباني فرهنگي جامعه مستعد پرورش چنين نيروهايي بود و نه ساختار نفتي نيازمند درآمدهاي توليدكنندهي داخلي.
توليد با يك معضل فرهنگي ديگر نيز دست به گريبان بود و آن حس حقارت ناتواني در برابر توليدكنندگان خارجي بود. بحمدالله با ظهور انقلاب اسلامي اين حس بهتدريج جاي خود را به احساس توانمندي داد، اما همچنان مشكل استغناء مسئولان و اتكا به درآمد نفت موجب ميشد كه بسياري از مشكلات اهالي توليد مورد اهتمام جدي نباشد و حتي گاهي سياستهاي ضد توليد اتخاذ گردد. اين در حالي بود كه اگر توليدكنندگان و كارآفرينان به دنبال درآمدهاي بي زحمت بودند، ميتوانستند از طريق تجارت يا سفتهبازي داراييها به ثروت كلاني دست يابند. در چنين شرايطي خلأ شناساندن توليدكنندگان به عنوان قهرمانان اقتصاد ملي (و اصلاح فرهنگ و نگاه مديران) احساس ميشد.
منبع : پايگاه خبري تحليلي تعامل