ابزار وبمستر

ما مي توانيم - آسيب شناسي توليدات ملي

اقتصاد مقاومتي اقتصادي مردمي است

در بخش نخست يادداشت دكتر عادل پيغامي، استاد اقتصاد و عضو هيأت علمي دانشگاه امام صادق عليه‌السلام، چهار تعريف از اقتصاد مقاومتي مورد بررسي و تحليل قرار گرفت. در بخش دوم اين يادداشت، ده نكته درباره‌ي تحقق اقتصاد مقاومتي را مي‌خوانيد:

براي شناخت بسترها و زمينه‌هاي تحقق اقتصاد مقاومتي، ابتدا بايد به آسيب‌شناسي اقتصاد كشور و موانع و نيازمندي‌هاي تحقق اقتصاد مقاومتي پرداخت. اولين نياز اين است كه مركزيت و محوريتي براي فعاليت در عرصه‌ي اقتصاد مقاومتي داشته باشيم. فعالان اين عرصه بايد بتوانند اطلاعات و دستاوردهاي خود را در جايي به اشتراك بگذارند. فرماندهي هوشمند و متمركزي براي هدايت فعاليت‌هاي اين حوزه و شناسايي و آموزش نيروهاي مستعد و مناسب براي فعاليت علمي و عملياتي در اين عرصه لازم است. افراد دغدغه‌مند و مراكز تحقيقاتي و اجرايي كه به اين موضوع ورود كرده‌اند، مي‌بايد در شبكه‌اي فعال و مؤثر، از فعاليت‌هاي مهم و مسائل جديد مطلع ‌شوند و سامانه‌اي پويا و هوشمند براي اين مسأله وجود داشته باشد. مراكزي چون شوراي عالي امنيت ملي كه در اين موضوع ورود خوبي داشته‌اند، بايستي با عنايت به مسائل فوق در كمك گرفتن از ديگر نيروها پويا و چابك باشند..........



Share
تورم از نظر علم اقتصاد به معني افزايش سطح عمومي قيمت‌ ها در طول يك زمان مشخص است. نرخ تورم برابر است با تغيير در يك شاخص قيمت كه معمولا شاخص قيمت مصرف كننده است.
ريشه‌هاي تورم
ديدگاه كينزي دو دليل عمده براي تورم ذكر مي‌كند: كاهش عرضه كل يا افزايش تقاضاي كل
 (Monetarist)  ديدگاه پول‌گرايان رشد عرضه پول مازاد بر رشد اقتصادي راعمده‌ترين دليل تورم مي‌داند. به عبارت ديگر، تورم تناسب نداشتن حجم پول در گردش با عرضه خدمات و كالاهاست. تقريبا تمام اقتصاددان‌ها بر اين نكته متفق‌القولند كه تورم پايدار و دراز مدت ريشه‌اي جز عرضه پول و افزايش نقدينگي ندارد. هر چه ميزان تورم بيش‌تر شود،قدرت خريد يك واحد پول كم‌تر مي‌گردد.

تورم از ديدگاه تقاضا

به استناد ارقام مندرج در جداول كتاب خلاصه تحولات اقتصادي كشور – بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران متوسط رشد نقدينگي در طي اجراي برنامه سوم توسعه(۸۲-۱۳۷۹) معادل ۶/۲۸ درصد بوده است كه بالاتر از متوسط نرخ رشد توليد ناخالص داخلي (GDP) معادل ۶/۵ درصد بود و همين امر باعث عدم تعادل بين تقاضا و عرضه شده و در نتيجه منجر به افزايش سطح عمومي قيمت‌ها گرديده است.

يكي از ريشه‌هاي تورم نبود تعادل ميان درآمدها و هزينه‌هاي دولت است. به اين ترتيب كه وقتي هزينه‌هاي دولت از درآمدهاي آن در بودجه سالانه بيش‌تر باشد، دولت با كسري بودجه مواجه مي‌شود. اگر دولت براي حل مشكل كسري بودجه اقدام به استقراض از بانك مركزي يا فروش درآمدهاي ارزي (مثلاً حاصل از فروش نفت) به بانك مركزي كند، پايه پولي و به دنبال آن نقدينگي كل در اقتصاد افزايش مي‌يابد كه اين افزايش نقدينگي آثار تورمي به دنبال خواهد داشت.

 

تورم از ديدگاه عرضه
توليدات داخلي: با اجراي سياستهاي كنترلي در سال ۱۳۷۴ و برقراري ثبات نسبي در بازار، اقتصاد كشور با افزايش توليد ناخالصي داخلي و زير بخش‌هاي آن (صنعت و معدن، كشاورزي، نفت و خدمات) مواجه گرديد.

طي سالهاي ۷۸-۱۳۷۶ توليد تحت تأثير كاهش شديد درآمدهاي ارزي كاهش يافت. در طي سالهاي۸۲-۱۳۷۹ توليد از رشد قابل ملاحظه‌اي تحت تأثير افزايش درآمدهاي ارزي قرار گرفت (كتاب خلاصه تحولات اقتصادي كشور –بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران) و اين امر افزايش عرضه و كاهش تورم را به دنبال داشته است.

واردات: وابستگي به مواد و قطعات منفصله وارداتي از نارسائيهاي مربوط به عرضه در بخش صنعت و معدن بوده است، لذا بر اين اساس تراز ارزي بخش صنعت و معدن منفي بوده و متكي به ارز حاصل از فروش نفت مي باشد، اين نارسايي بخش صنعت و معدن را شديداً در برابر نوسانات قيمت و فروش نفت آسيب پذير مي كند.

وجود ظرفيت خالي در بخش توليد، باعث افزايش هزينه‌هاي سربار شده و در نتيجه افزايش هزينه تمام شده توليدات صنعتي و معدني ميگردد. ضعف‌هاي ساختاري كه منجر به محدوديت عرضه در بخش توليد مي گردد بقرار زير است:

    * الف) پايين بودن سهم سرمايه گذاري بخش خصوصي
    * ب) ناچيز بودن سرمايه گذاري خارجي
    * ج) پايين بودن سهم صادرات در كل صادرات كشور
    * د) بالا بودن قيمت محصولات صنعتي

انتظارات تورمي
اگر مردم بر اساس تجربيات گذشته خود و يا بر مبناي مشاهدات بازار پيش بيني كنند كه درآينده نزديك قيمت‌ها رو به افزايش خواهد بود، ميزان هزينه و خريد هاي خود را افزايش مي دهند. از طرف ديگر توليد كنندگان و فروشندگان از فروش و عرضه كالاها خود به اميد افزايش قيمت در آينده خودداري مي كنند، بديهي است در اين صورت با اين سياست، عرضه و تقاضا اثر مستقيم بر قيمت‌ها خواهد داشت و موجب افزايش تورم مي گردد.
تورم از ديدگاه ساختاري
يكي از علل ريشه‌اي تورم، رشد نا متعادل بخش‌هاي اقتصادي كشور است (ازجمله ساختمان سازي و …) بطوريكه توسعه سريع يك بخش و تحولات ناشي از آن موجب پيدايش عدم تعادل و ناهماهنگي بين ساير بخش‌هاي ديگر اقتصادي مي‌گردد، با توجه به ساير علت‌هاي ريشه‌اي از جمله: كسر بودجه دولت، عدم تعامل بين بخش‌هاي مختلف اقتصادي، وابستگي بخش توليد به درآمدهاي نفتي، نارسايي در سيستم حمل و نقل كشور، مشكلات ارزي و… موارد فوق باعث رشد سطح عمومي قيمتها شده كه در نهايت منجر به افزايش تورم ميگردد.
پس انداز و تورم
رابطه بين پس انداز و نرخ تورم به دو شكل زير مي باشد.

    * الف) اگر نرخ تورم بالا باشد، آثار نامطلوبي بر ثبات اقتصادي كلان كشور و به ويژه نرخ تسهيلات داشته و منجر به كاهش نرخ پس انداز مي‌گردد.
    * ب) نرخ پس انداز پائين به ويژه كاهش در پس انداز دولت، باعث افزايش نرخ تورم مي‌گردد.

با كاهش نرخ رشد اقتصادي و به دنبال آن افزايش نرخ تورم در سالهاي (۷۸-۱۳۷۰) (كتاب خلاصه تحولات اقتصادي كشور –بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران) نرخ پس انداز كاهش يافته است. عدم ثبات قيمتها در تمام اين سالها و سالهاي بعد، همواره اثر نامطلوبي بر ثبات اقتصادي كلان كشور و انتظارات مردم نسبت به آينده داشته است كه در نتيجه اين شرايط منجر به كاهش نرخ پس انداز شده است، حتي در بعضي از سالها نرخ رشد پس انداز منفي بوده و دليل عمده آن افزايش هزينه‌هاي استهلاك ناشي از افزايش نرخ ارز و نرخ بالاي فرسودگي ماشين آلات سرمايه‌اي مي باشد، ديگر آثار مهم كاهش پس انداز بر سطح سرمايه گذاري است كه موجبات افزايش تقاضا و بالطبع افزايش سطح عمومي قيمتها شده است.

نرخ ارز و تورم
 
اثر تغييرات نرخ ارز برسطح قيمتها و تورم متأثر از سياستهاي اقتصادي كلان كشور است. اگر افزايش نرخ ارز توأم با اجراي سياستهاي انبساطي مالي و پولي باشد، موجب تشديد و فشار تورم خواهد شد و چنانچه افزايش نرخ ارز با اجراي سياستهاي انقباضي مالي و پولي همراه باشد، آثار قابل ملاحظه اي بر تورم و نيز بر سطح عمومي قيمتها نخواهد داشت. اما اعمال سياست يكسان سازي هم بر تورم و هم بر سطح عمومي قيمتها تأثير گذار است .
نرخ سود تسهيلات و تورم
دغدغه هاي بانكها به‌عنوان يك بنگاه اقتصادي عمدتاً معطوف به تسهيل سود از طريق واسطه گري مالي و انجام خدمات مالي واگذار شده مي باشد. بانكها براي رسيدن به سود مورد انتظار خود و جبران سود تعهد شده در قبال سپرده گذاران (كوتاه مدت و بلند مدت) پرداخت غير متعارف سود بين ۷-۱۸ درصد و اخذ سود تسهيلات از بخش‌هاي مختلف اقتصادي را بين ۵/۱۳-۲۱ درصد اعمال مي نمايند. در صورتيكه پرداخت چنين سود سپرده اي، در هيچيك ازكشورهاي در حال توسعه يا صنعتي شده (كره جنوبي، چين، سنگاپور، تايلند، تايوان، مالزي و …) و يا كشورهاي توسعه يافته صنعتي (آمريكا، ژاپن، آلمان،فرانسه، بريتانيا و …) مشاهده نمي‌شود. حداكثر سود سپرده گذاران در كشورهاي مذكور (۴ تا ۹/۱-) درصد مي باشد.


با اين سياست كشورهاي فوق تلاش دارند تا نقدينگي موجود در كشور را بسوي سرمايه گذاريهاي توليد سوق دهند.

در ايران بالا بودن نرخ سود تسهيلات و تورم، سبب شده است تا توليد كنندگان در بازارهاي جهاني از قدرت رقابتي كمتري نسبت به رقباي خارجي خود برخوردار باشند. سپرده گذاري در ايران بدليل ريسك كم و سود تضمين شده و استفاده از معافيت مالياتي نمي‌تواند تابعي از نرخ تورم باشد.

در شرايط كنوني سپرده گذاران تقاضاي افزايش نرخ سود را دارند، تا با محاسبه نرخ تورم سود بيشتري را نصيب خود نمايند. از طرفي نيز توليد كنندگان نيز انتظار دارند تا نرخ سود تسهيلات از سوي بانكها كاهش داده شود تا هزينه‌هاي توليد كاهش يابد.يكي ازمسائل مهم غير منطقي،(تعيين دستوري) نرخ سود تسهيلات و سپرده گذاري و همچنين سقف اعتبارات مي باشد. بدين ترتيب كه شوراي پول و اعتبار بدون توجه به عرضه و تقاضاي بازار پول با در نظر گرفتن شاخصهاي كلان اقتصادي نظير تورم، به اعتقاد خود با ديدگاه حمايت از بخش‌هاي توليد، نرخ سود تسهيلات را تعيين مي نمايند. در حاليكه كاهش نرخ بهره بانكي ميتواند به كاهش هزينه‌هاي توليد و در نتيجه كاهش تورم منجر شود اما اين سياست را شوراي پول و اعتبار اعمال نمي نمايد.
پس انتظار بخش‌هاي مختلف توليد كشور در كاهش منطقي نرخ سود تسهيلات (يك رقمي) و حداقل متعارف با نرخ لايبر (Liber) برابر ۶ درصد است.

هدايت نقدينگي به سوي سرمايه گذاري از طريق سيستم بانكي كشور، باعث رشد اقتصادي و ايجاد اشتغال مولد خواهد شد. حركت اقتصادي كشور طي سالهاي گذشته بر خلاف شرايط فوق الذكر بوده است. بيشتر تسهيلات اعتباري در بخش غير مولد و به بخش‌هاي ساختماني، خدماتي و بازرگاني تزريق شده است. بنابراين جهت فراهم نمودن بستر مناسب براي سرمايه گذاري در كشور و ايجاد ثبات و آرامش تزريق نقدينگي مهم‌ترين شرط لازم جهت توسعه صنعتي شدن مي باشد. در چنين شرايطي بدليل ريسك در بخش توليد و تداوم فعاليتهاي مولد، برخي از دارندگان نقدينگي حاضر به تخصيص منابع خود در بخش توليدي خواهند بود. لذا چنانچه شرايط به گونه‌اي آماده شود كه سود آوري فعاليتهاي غير مولد در كشور كمتر از بخش مولد (توليد) باشد، آنگاه ميتوان اميدوار بود كه نقدينگي جامعه در بالاترين سطح ممكن به سمت توليد جهت دهي شده است و سبب كاهش شديد تورم مي‌شود
نرخ بالاي رشد نقدينگي طي چند سال اخير، تورم را به يكي از عمده‌ترين معضل‌هاي اقتصادي كشور تبديل كرده است.

مهم‌ترين عوامل بروز تورم در ايران را ميتوان به شرح زير برشمرد:

    ۱. تأمين كسري بودجه از طريق استقراض دولت از بانك مركزي و يا از طريق فروش درآمدهاي ارزي حاصل از فروش نفت به بانك مركزي باعث افزايش پايه پولي و نقدينگي مي‌گردد و افزايش نقدينگي در افزايش سطح عمومي قيمت‌ها (تورم) ظاهر مي‌شود.

    ۲. عوامل ساختاري ناشي از عدم هماهنگي‌هاي بخشي، تنگناهاي زيرساختي و چسبندگي عرضه در بخش‌هاي كليدي مانند صنعت و كشاورزي كه باعث كشش‌ناپذيري عرضه در اين بخش‌ها گرديده است؛ به طوري كه كه در شرايط رشد سريع تقاضا، امكان افزايش متناسب وهم‌زمان عرضه وجود ندارد و منجر به تورم مي‌شود.

يكي از راه‌هاي مهار تورم اتخاذ صحيح سياست‌هاي پولي مناسب است؛ يعني رشد باثبات و پيش‌بيني شده حجم پول. بسياري از كشورها مانند كره جنوبي، مكزيك، نيوزيلند و انگلستان بااعمال سياست‌هاي پولي اصولي، موفق به كاهش تورم به ارقام يك‌رقمي (معمولاً زير ۵ درصد) شده‌اند كه يكي از دلايل عمده آن استقلال بانك مركزي در اين كشورها براي پيش‌برد سياست‌هاي پولي بوده است.

منبع: سايت بانكي



Share

يكي از اولين توقعات افراد داراي تحصيلات دانشگاهي يافتن شغل مناسب است. اما آن چه امروزه با آن مواجهيم موجي از دانشجويان و فارغ التحصيلان بيكار است. چرا چنين است؟

عرضه نيروي كار تحصيلكرده و دانشگاهي عموما در اختيار دولت است و در اكثر موارد رقابت چنداني در بين دانشگاه ها و همچنين دانشجويان وجود ندارد: در نتيجه شرايط انگيزشي لازم براي بهتر درس خواندن در محيط هاي علمي ما فراهم نمي آيد .

در طرف تقاضا شرايط بدتر است : زيرا اكثر تحصيلكرده ها قاعدتا بايد جذب سازمان هاي وابسته به دولت شوند ، ولي طبق سياستگذاري ها، دولت و سازمان ها و بنگاه هاي دولتي در حال كوچك شدن هستند و اگر استخدامي داشته باشند ، در بيشتر مواقع كيفيت تحصيل اهميت زيادي ندارد و بيشتر ماهيت روابط است كه امكان اشتغال را به وجود مي آورد

بخش ديگري كه امكان جذب دانش آموختگان را فراهم مي آورد، بخش خصوصي است كه البته سهم آن نسبت به بخش دولتي كمتر است : زيرا از يك طرف درصد بسيار كمتري از كل اقتصاد در اختيار اين بخش است و از طرف ديگر از آنجا كه بنگاه ها عموما در محيط رقابتي كار نمي كنند ، آن چنان كه انتظار مي رود، متقاضي نيروي انساني تحصيلكرده نيستند .

 فقدان رقابت در بازار كسب و كار نيز دليل ديگري است  زيرا وقتي بنگاه ها مجبور به رقابت در داخل كشور يا در سطح بين المللي نباشند ، به دانش اقتصادي براي بهبود كيفيت و كاهش هزينه ها براي بهينه سازي فرآيند توليد نياز ندارند . براي آنها اين امكان وجود دارد كه در بازارهاي داخلي هر كالايا خدمتي را كه توليد مي كنند به فروش برسانند و مثالي كه عموما ارائه مي شود، صنعت خودروسازي است: به عنوان نمونه به اين نكته اشاره مي شود كه صنعت خودروسازي چه نيازي به اقتصاددان دارد، زيرا اين صنعت دليلي براي كاهش جدي هزينه هاي خود ندارد و البته اگر اين نياز احساس شده باشد كه اخيرا به دليل تحميل فضاي رقابتي از طرف كشورهاي همسايه چنين شده است، فارغ التحصيلان دانشگاه ها عموما قابليت اجراي اين كار را ندارند، زيرا آموخته هاي آنها چيزهاي ديگري بوده است .

http://img.tebyan.net/big/1391/05/17811720312215444351431931032107716320338176.jpg



Share

http://img.tebyan.net/big/1391/05/812172002528972192238217114658133175327.jpg

در اقتصاد ايران مشكلات معمولا به خوبي ديده ميشود، به عنوان مثال به سوددهي هاي بالاي واردات چه اين واردات مي خواهد خودرو باشد چه سيگار به خوبي پرداخته ميشود ولي همواره از اين سوال ريشه اي غفلت مي شده است كه چرا به راستي وضعيت اين گونه است و سيستم پاداش دهي و تشويق كننده ي اقتصاد ايران، افراد را به سمت توليد از طريق واردات كالاهاي واسطه اي و يا واردات كالاهاي نهايي هدايت مي كند.

براي پاسخ به اين سوال مي توان صنعت خودرو را به عنوان يكي از برجسته ترين صنايع اقتصاد ايران واكاوي كرده و از اين رهگذر به جاي پرداختن به سودهاي فرواني كه در واردات خودرو وجود دارد، به علت ايجاد چنين سودهايي در واردات آن هم با توجه به گران شدن واردات به علت نرخ ارز پرداخت. علت تعجب از گران شدن ارز و افزايش  واردات اين است كه در ادبيات اقتصاد ارتباط بين نرخ ارز و واردات منفي بيان مي شود  به اين معني كه گران شدن ارز، از تقاضاي واردات كه همان تقاضاي ارز است مي كاهد. ولي اين ارتباط در اقتصاد ايران كاملا برعكس بوده به گونه اي كه به ميزاني كه ارز گران شده است واردات افزايش يافته است... براي اين كه موضوع اصلي بحث را از دست ندهيم جواب كوتاه به چرايي عدم برقراري ارتباط عكس بين نرخ ارز و تقاضاي ارز( واردات) در اقتصاد ايران مي دهيم تا پس از آن وارد بحث خود شويم.



Share

اقتصادهاي نفتي مانند ايران بايد بسيار جدي به سوي توليد مستقل از منابع نفتي حركت كنند و از وابستگي خود به درآمدهاي نفتي بكاهند. اتفاقاً درآمدهاي بدون زحمت نفتي مانعي است كه موجب استغناء مديران اجرايي كشور از شكوفايي ديگر ظرفيت‌هاي توليد و درآمد ملي مي‌شود. در صورت كاهش سهم نفت، انتظار مي‌رود اهتمام مديران براي بالفعل كردن ديگر ظرفيت‌هاي توليدي و استفاده‌ي بهينه از منابع موجود افزايش يابد.

نتيجه‌ي مستقيم اين نكته عبارت است از پي بردن جامعه به جايگاه ارجمند تلاشگران عرصه‌ي توليد. متأسفانه از ديرباز نگاه جامعه به صاحبان فعاليت‌هاي توليدي، بيشتر به سوي مذمت توليدكننده و سرمايه‌گذار گرايش داشت. به همين جهت نه مباني فرهنگي جامعه مستعد پرورش چنين نيروهايي بود و نه ساختار نفتي نيازمند درآمدهاي توليدكننده‌ي داخلي.

توليد با يك معضل فرهنگي ديگر نيز دست به گريبان بود و آن حس حقارت ناتواني در برابر توليدكنندگان خارجي بود. بحمدالله با ظهور انقلاب اسلامي اين حس به‌تدريج جاي خود را به احساس توانمندي داد، اما همچنان مشكل استغناء مسئولان و اتكا به درآمد نفت موجب مي‌شد كه بسياري از مشكلات اهالي توليد مورد اهتمام جدي نباشد و حتي گاهي سياست‌هاي ضد توليد اتخاذ گردد. اين در حالي بود كه اگر توليدكنندگان و كارآفرينان به دنبال درآمدهاي بي زحمت بودند، مي‌توانستند از طريق تجارت يا سفته‌بازي دارايي‌ها به ثروت كلاني دست يابند. در چنين شرايطي خلأ شناساندن توليدكنندگان به عنوان قهرمانان اقتصاد ملي (و اصلاح فرهنگ و نگاه مديران) احساس مي‌شد.

منبع : پايگاه خبري تحليلي تعامل



Share

سالي كه به نام جهاد اقتصادي مطرح شد، سالي بود كه مسئولان اقتصادي مي‌بايست جهادي تمام عيار را در اين راستا شروع مي كردند و كفش‌هاي پولادين مي پوشيدند تا بلكه كمي از اين همه تورم كم شود و كمتر بحث فساد اقتصادي در ايران مطرح شود .حق والانصاف كه در اين سال هم كم مايه نگذاشتند اما در بعضي از بخش ها به موفقيت دست نيافتيم.

اما تنها مسئولان اقتصادي در اين امر دخيل نبودند، بلكه ملت ايران نيز مي‌بايست دست‌ به‌ دست مي دادند تا اين امر تبديل شود به جهاد فرهنگي حمايت از منابع و مصرف كننده گان.

اما جهاد اقتصادي با رويه‌اي كه پيش گرفته بود اولين اهداف خود را كه جهاد شكوفايي استعداد‌هاي ايراني‌ها بود كه نه تنها عزم راسخي لازم داشت بلكه از همان خانواده و كوچه بازار خودمان شروع مي‌شد تا مي‌رسد به دولت و اقتصاد دانان كه مي‌بايست اين جهاد اقتصادي را، فرهنگ سازي مي‌كردند.

در سالي كه گذشت استكبار چون سال‌هاي گذشته مسئله تحريم را پيش كشيدند ولي به حول قوه الهي و درايت حضرت آيت‌الله امام خامنه‌اي (مدظله العالي) سال نود را به اين نگاه نام‌گذاري كردند تا آب سردي باشد بر پيكره غربي‌هايي كه نام دموكراسي بر كشور خودشان گذاشته‌اند.

بگذريم .. ..

سال 91 حمايت از توليد داخلي و سرمايه ملي :

حالا بحث سر آن رسيده كه كمي هم از خودمان تعريف كنيم كه حق والانصاف در بيشترين موارد ستودني هستيم به كالاي ايراني.

هميشه وقتي به گذشته پدرانمان كه فكر مي كنيم يا برايمان تعريف كرده اند؛ وقتي حرف از اجناس ايراني و مصرف آن مي رسيد تنها به اين مي رسيديم كه عجب؛ جنس‌هاي ايراني هم به اندازه خود حرف‌ها براي گفتن دارند . وقتي هنوز آثار اجناس آن دوره بدون تغيير در جهزيه مادرانمان يافت مي‌شود هر روز خاطراتي را برايم رقم مي زند.

اما اكنون بايد از كالاهايي حمايت كنيم كه در توليدشان خودكفا شده‌ايم و حتي قدرت آن را داريم كه آن را صادر، و به ديگر كشورها بفرستيم.

چشيدن از يك دانه برنج ايراني و حتي مصرف چرم‌هاي ايراني كه در نوع خود نظير ندارند كالاهايي كه مشابه جنس چيني آن در بازار به وفور عرضه شده ولي كيفيت جنس ايراني را ندارند، فقط براي جلب مشتري قيمت‌هاي ارزان دارند و مصرف كننده تنها فريب ظاهر آن و قيمتش را مي خورد. ولي بعد از چند ماه ميهمان سطل آشغال خانه‌هايمان مي‌شود. البته قبل از آنكه بحث را در مورد حفظ سرمايه ملي بيشتر باز كنيم بايد اول از مضرات اين اجناس چيني گفت.

اجناس چيني در برابر اجناس ايراني و ملي از كيفيت كمتري برخوردارند به گونه اي كه اگر خوب دقت كنيد مي‌بينيد كه چند ماه نگذشته اين كالا كارايي خود را از دست داده و تنها حكم يك كالاي يك‌بار مصرف را به خود گرفته و آثار آن به خوبي ديده مي شود.

اما اجناس ايراني كه دست رنج توليد كننده‌هاي داخلي است چون چرم، كفش، پوشاك ايراني، فرش، لوازم برقي، ابزار آلات و غيره ...... ماندگاري بيشتر و چه بسا بنا به ذائقه تنوع‌طلبي انسان كه همه روزه به دنبال مدل‌هاي جديدي براي زندگي آرامش بخش است خسته كننده به نظر مي رسد و (سرانجام اين اجناس مهمان سمساري‌ها مي شوند، چون به اين راحتي خراب شدني نيستند)، مصرف كننده به دنبال نوع ديگري از آن مي رود .

قاچاق:

قاچاق از جمله آفاتي است كه گريبان‌گير توليد كنندگان داخلي است و چه بسا متاسفانه شغل مرسوم برخي از لنج‌داران بوشهري و بندر نشينان جنوب ايران است و از اين راه امرار معاش مي كنند. لوازمات بهداشتي كه جان خيلي‌ها را به خطر مي اندازد و ديگر كالاها كه در بازارهاي شهر به وفور يافت مي شود و اين تأسفي است كه ما بايد براي خودمان بخوريم چون از يك ناخنگير ساده زندگيمان شده مدل چيني تا كالاهاي ديگرمان كه همه و همه از اين طريق وارد ايران مي شوند.

پس راه مقابله با آن را ابتدا در فرهنگ‌سازي استفاده كالاهاي داخلي بايد دانست. اما وقتي ما ايراني ‌ها هميشه از چيزي استفاده كنيم كه خودمان توليد مي‌كنيم و كمتر از جنس‌هاي چيني و آلماني و فرانسوي استفاده كنيم مطمئنا وضع اقتصاد داخلي از اين همه تورم به تنگ نمي‌آيد و مصرف كننده هر روز به فرداي اقتصادي خود نگران نمي شود.

مثال اين حرف اين است كه در خيابان آشغال بريزي و بعد تعريف از خيابان‌هاي اروپا را كنيم. ما تا خودمان نخواهيم يك حامي براي مصرف كننده باشيم نخواهيم توانست حتي در فرهنگ استفاده از اين كالاها هم خودكفا شويم، پس بهتر است كمي هم به ايراني بودنمان فكر كنيم.

توليد كنندگان! تكاني در اين سال به خودتان دهيد :

حرفم را رك و قاطع مي گويم وقتي قرار است از اين پس ملت همان اعتمادي كه به شما تا قبل داشته‌اند، بيشتر كنند پس بهتر است در اين سال كه مقام معظم رهبري به نام "توليد ملي و حمايت از كار و سرمايه ايراني" نام نهاده شما هم يك تكاني به خودتان بدهيد و بهترين محصولات را عرضه كنيد، نه آن‌كه بهترينش را صادر و بدترينش را در ايران ارائه كنيد در حالي كه اين حق مصرف كنندگان داخلي است كالاي مرغوب ايراني را مصرف كنند.

چنان كه امام خامنه‌اي فرمودند : "افزايش سرمايه؛ چنانچه با همكاري همه عوامل ذيربط حلقه‌هاي زنجيره توليد در جاي خود قرار گيرند و نقش و مسئوليت خود را به خوبي اجرا كنند، چرخه توليد مناسب شكل مي‌گيرد كه نتيجه آن افزايش سرمايه ملي در كنار توليد ملي است. بايد شعار سال۹۱ را آنچنان جدي گرفت و براي تحقق آن تلاش عالمانه كرد كه در پايان سال دوقلوي سرمايه ملي و توليد ملي براي مردم ايران كاملاً محسوس باشد. ان شاء الله.



Share

موضوعات

آمار وبلاگ و پیام صوتی

تعداد بازدید : 562411
تعداد نوشته ها : 136
تعداد نظرات : 12
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 562411
تعداد نوشته ها : 136
تعداد نظرات : 12
ADS

پیام مدیر

لوگوی ما

لوگوی دوستان

سایر امکانات

X